✿‍✵✰ هـر شــ?ــب یـــڪ ✰✵✿‍

         ↯‌ داســــتــان مـعـنـــوی ↯

 

 

┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄

 

در قدیم یک فردی بود در همدان

به نام #اصغـرآواره

 

اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسی‌ها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرمی می‌کرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را می‌شناختند و چون کسی را نداشت و بی‌کس بود بهش می‌گفتند اصغر آواره!

 

انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود می‌رفت در اتوبوس برای مردم می‌زد و می‌خواند و شب‌ها می‌رفت در بهزیستی می‌خوابید

 

تا اینجای داستان را داشته باشید!

 

در آن زمان یک فرد متدین و مؤمن در همدان به نام آیت الله نجفی از دنیا می‌رود و وصیت کرده بود اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند

 

خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر آمدند برای تشیبع جنازه در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت

 

حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج ملاعلی همدانی فاتحه‌ای بخوانم و برگردم

 

وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسال‌خانه می‌بردند!

 

کنجکاو شد و به سمت آنها رفت

پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه

در حال تدفین آن هستید؟

یکی از کارگران گفت این اصغر آواره است

تا اسم او را شنید فریادی از سر تأسف زد

و گریست

مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد این طور ناله کردید؟!

 

حاجی گفت: مردم این فرد را می‌شناسید؟ 

همه گفتند: نه! مگه کیه این؟

حاجی گفت: این همون اصغر آواره است

مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود

شما از کجا می‌شناسیدش؟!

و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی

 

گفت: سال‌ها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمان‌ها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر می‌رفت، سوار اتوبوس که شدم دیدم

وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد

ترسیدم و گفتم: یا امام حسین اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین می‌رود

 

اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمی‌ذارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخواهم رسید

چه کنم؟!

خلاصه از خجالت سرم را به پائین انداختم

 

اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد، زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری؟ چرا نمیزنی؟

گفت: من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا سلام الله علیها موسیقی ننواختم

 

خلاصه حرمت نگه داشت و رفت

اونروز تو دلم گفتم: اربابم حسین علیه‌السلام برات جبران کنه

حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشییع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانه‌ای بشود برای این امر

 

خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انجام داد و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند

 

 

این نمکدان حسین جنس عجیبی دارد

هر چقدر می‌شکنیم باز نمک می‌ریزد

 

         یـــاحـسـیـــ?ــــن

 

 

‌─┅─═इई???ईइ═─┅─

☑️ 

                  


موضوعات: خاصه, درود
   دوشنبه 17 شهریور 1399نظر دهید »

▪️وقوع جمعه سياه و كشتار بي‏رحمانه مردم در ميدان شهداي تهران (1357 ش)

 

➖در اولين ساعات جمعه، 17 شهريور سال 1357، ارتشبد اويسي، فرماندار نظامي تهران، از راديوي تهران و حومه، حكومت نظامي را اعلام كرد. مردم كه از حكومت نظامي اطلاع نداشتند، پيش از ساعت شش صبح براي چهارمين روز متوالي، از خانه‏ها بيرون آمده و سيل‏آسا، روي به خيابان‏ها آوردند. 

 

➖مركز تجمع آنان، ميدان ژاله (شهداي كنوني) بود. همين كه مردم به خيابان‏ها رسيدند، ناگهان با ديدن تانك‏ها و زره‏پوش‏هاي نظامي و مأموران مسلسل به دستِ حكومت نظامي غافلگير شدند. 

 

➖مأموران مسلح، پس از چند بار اخطار، از زمين و هوا، جمعيت را ناجوانمردانه هدف رگبار مسلسل قرار دادند. در اطراف ميدان، جنازه شهيداني بود كه در صحنه نبرد نابرابر، همچنان باقي مانده و خون‏هايي كه هر گوشه‏اي از ميدان را گلگون كرده بود. 

 

➖در آن روز مزدوران رژيم شاه حتي كساني را كه به خانه‏هاي ديگران پناه مي‏بردند تعقيب كرده و به شهادت مي‏رساندند. رژيم پهلوي، تعداد كل شهداي اين روز را 58 نفر و اين تجمع را نقشه خارجي اعلام كرد. هر چند شمار دقيق قربانيان اين حادثه، هيچ گاه مشخص نگرديد ولي آن چه قطعي است، اين رقم از چهار هزار نفر افزون بود. از آن روز، هفدهم شهريور 1357، به جمعه خونين تهران معروف گرديد.

 

?کانال رسمی مرکزمدیریت حوزه‌های علمیه


موضوعات: انتظار, خاصه
   دوشنبه 17 شهریور 1399نظر دهید »
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
موضوعات