❥دِلْـــــدٰادِه❥:
°•|🌿🌹
#شهید_امنیت
#فرمانده
#شهید_مرتضی_ابراهیمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢 #قصه_شهادت
🔺فرمانده، بدون سلاح رفته بود صدای معترضان را بشنود…
◽️ #شهید_ابراهیمی میگفت باید مردم معترض بیگناه را از این صف جدا کرد، بدون سلاح، تأکید میکنم بدون سلاح بین جمع رفت.
◽️همین که میخواست با مردم هم صحبت شود، چند نفر محاصرهاش میکنند، یک نفر تیر به پهلویش میزند. بعد چاقو به قلبش میزنند، وقتی خونین روی زمین میافتد و بیحال میشود یک نفر چاقو را توی سرش فرو میکند.
◽️آقا مرتضی فرمانده بود اما همیشه به پاسدار بودنش افتخار میکرد. فرماندهی که سربازِ سربازهایش بود. خودش جنوب شهری بود، شهریار زندگی میکرد.
◽️زندگی سادهای داشت، تغییرات قیمت و تورم را با پوست و گوشت و استخوان حس میکرد.
◽️اصلا آن روز به خاطر همین، نامردها مجال حرف زدن به او ندادند و به وحشیانهترین شکل او را به #شهادت رساندند. میترسیدند حرفش باعث شود معترضان صف خود را جدا کنند و آنها لو بروند، تنها بمانند.
#شهادتت_مبارک_فرمانده
╭
🆔
“مادرم” پاییز شد تا مرا بهاری کند،
خدایا، حال و هوای هیچ خانه ای را زمستانی نکن
******
سرم را نه ظلم می تواند خم کند ،
نه مرگ ، نه ترس ،
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم
******
من به عشق در یک نگاه اعتقاد دارم
چون در اولین نگاه زندگیم مادرم رو دیدم !
******
از مرگ نمی ترسم
من فقط نگرانم
که در شلوغی آن دنیا
مادرم را پیدا نکنم …
******
مرا به کعبه چه حاجت!
طواف می کنم “مادری” را که برای لمس دستانش هم
وضو باید گرفت …
بسم الله الرحمن الرحیم
خدای خوب ومهربونم سلام ،ازاینکه به من این توفیق رو دادی که بتونم چندجمله ایی روبرایت بنویسم وباتودرددل کنم وخودم روسبک کنم تشکرمی کنم، باصحبت کردن باکسی که جزاوکسی نمیتواندمرابفهمدوآرامم کندخرسندم،ببخش اگرهروقت که به سراغت می آیم باکوله باری ازغم وغصه ام ،وموقع خوشی هایم … بگذریم ،می خواستم بگویم دوستت دارم ،به یادت هستم ،شکرگزارنعمت هایت هستم ،به خاطرهمه چیزشکر،ازاول تاآخرزندگی ام ازتومعبودم سپاسگزارم .مراتنهانگذارورهایم نکن چراکه اگرمرابه حال خودواگذاری شیطان های درون وبیرون مرادرمی یابندومراگمراه می کنند.به امیددیدار.ان شاالله
<< 1 ... 35 36 37 ...38 ...39 40 41 ...42 ...43 44 45 ... 49 >>