​❥دِلْـــــدٰادِه❥:

°•|🌿🌹

#شهید_امنیت

#فرمانده

#شهید_مرتضی_ابراهیمی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

💢 #قصه_شهادت
🔺فرمانده، بدون سلاح رفته بود صدای معترضان را بشنود…
 ◽️ #شهید_ابراهیمی می‌گفت باید مردم معترض بی‌گناه را از این صف جدا کرد، بدون سلاح، تأکید می‌کنم بدون سلاح بین جمع رفت.
◽️همین که می‌خواست با مردم هم صحبت شود، چند نفر محاصره‌اش می‌کنند، یک نفر تیر به پهلویش می‌زند. بعد چاقو به قلبش می‌زنند، وقتی خونین روی زمین می‌افتد و بی‌حال می‌شود یک نفر چاقو را توی سرش فرو می‌کند.
◽️آقا مرتضی فرمانده بود اما همیشه به پاسدار بودنش افتخار می‌کرد. فرماندهی که سربازِ سربازهایش بود. خودش جنوب شهری بود، شهریار زندگی می‌کرد. 
◽️زندگی ساده‌ای داشت، تغییرات قیمت و تورم را با پوست و گوشت و استخوان حس می‌کرد.
◽️اصلا آن روز به‌ خاطر همین، نامردها مجال حرف زدن به او ندادند و به وحشیانه‌ترین شکل او را به #شهادت رساندند. می‌ترسیدند حرفش باعث شود معترضان صف خود را جدا کنند و آنها لو بروند، تنها بمانند.
#شهادتت_مبارک_فرمانده

    🆔


موضوعات: حکمت
   پنجشنبه 30 آبان 1398نظر دهید »

جانی نمانده در تَنَم که راهیْ خراسان شَوَم

از داغ دوری او که داىم هراسان شَوَم

 

هرکَس که قصدِعزیمت توس می کُنَد

دل را دهم به دست زايرش و نالان شَوَم

 

خیّـام راکه زِمَن،وصف او شنیده ای

دستی به کار زده ،مسرورُشادمان شَوَم

 

بایدیکی رَسَد به دادتو از آن تبار آسمان

از حُرمِ آتشِ جنوبِ دلم،،،خشکسالان شَوَم

 

من که تو را طَلَب نموده ام از آن خُدایِمان

بایدبرای وِصالِ تو ،دَستْ به دامانْ شَوَم

 

در این سَفَرْتوآهو وَ مَن ماتِ چَشمِ تو

زآن بویِ عَطرِمُشکِ تو داىم غَزل خوان شَوَم

 

یارب رسان زِمابه ضامِن آهو،درآن دیار

آهو مسافِرِطائربه مَشهدُ،من ساربان شَوَم…شاعرابراهیم قریشی1397/5/2 

   پنجشنبه 4 مرداد 1397نظر دهید »

♦️ سخنان #بسیار_مهم امروز سردار سلیمانی در مراسم تجلیل از شهدای عملیات رمضان:

 

به جوانان می گویم: حزب و جناح فرع است. اصل ولی فقیه است

?اگر کسی با آن (ولی فقیه) مواجه شد، ما با جانمان با آن موجه می شویم

?اصل و نگهدارنده ای نظام ولی فقیه است و برای ما مانند قرآن ناطق است و با جانمان از آن دفاع می کنیم

?امروز برای ما اصل این نظام است

?رئیس جمهور آمریکا در جواب رئیس جمهور ما مطالب سخیفی در توئیت خود بیان کرد. شان رئیس جمهور نیست که جواب تو را بدهد. من به عنوان یک سرباز جواب تو را می دهم

?تو مارا تهدید می کنی به این که اقدامی انجام می دهی که در دنیا سابقه ندارد

?این ادبیات کاباره است. این (ترامپ) با ادبیات کاباره چی با دنیا حرف میزند

?از فرماندهان و سیاست مدارهای خود بپرسید، از سازمان های امنیتی خود بپرس و حرف های ندانسته را به زبان جاری نکن

?شما چه می تونستید بکنید که در طول این 20 سال نکردید

?شما با ده ها دستگاه تانک و نفربر و صدها فروند هلیکوپترهای پیشرفته آمدید به افغانستان و جنایت‌هایی را انجام دادید

?از هیچ جنایتی فروگذار نکردید. عروسی ها را به خاک و خون کشیدید

?شما بعد از 2001 تا 2018 با 110 هزار سرباز چه غلطی کردید؟

?امروز دارید پیش طالبان التماس میکنید برای گفتگو

?فرمانده آمریکایی آمد پیش من و از ما خواهش کرد با مجاهدین عراقی صحبت کنیم تا با آنها کاری نداشته باشند

?یادتان رفته برای سربازانتان پوشک بزرگسال تهیه می کردید و بامروز آمدید ما را تهدید می کنید؟

?شما در جنگ 33 روزه چه غلطی کردید؟ غیر از این است که شروط حزب الله برای پایان جنگ را پذیرفتید؟

?آقای ترامپ مرد این میدان ما هستیم برای شما. شما میدانید این جنگ یعنی نابودی همه امکانات شما

?این جنگ ار شما شروع می کنید اما پایان جنگ با ماست

? سردار سلیمانی خطاب به ترامپ: ایران نمی خواهد، من حریف تو هستم، نیروی قدس حریف شماست/ هیچ شبی نیست که ما نخوابیم و به شما فکر نکنیم

@Afsaran.ir? 


موضوعات: دست راست رهبر
   پنجشنبه 4 مرداد 1397نظر دهید »

‘باز باران با ترانه 

با نوایی از خراسان

میخورَد بر بامِ قلبم 

السلام ای شاه خوبان 

اشکبار شوق یارم 

بیقرارِ بیقرارم 

خانهء موسی بن جعفر 

شد گل افشان از حضورش

چشم نجمه گشته روشن 

از فروغ فوق نورش 

باز آمد نوبهاری 

بر زمین از لطف یزدان 

نسل هفتم را خدا زد 

گوییا بر نام ایران 

شد خراسان کوی جانان

 از شمیم و عطر قرآن 

باقدوم مهربانی 

خاک ما شد آسمانی 

در خراسان چون حرم زد 

خانه نه بیت الکرم زد 

سایه گستر شد به خاکم 

عشق او راسینه چاکم 

حاجی سلطان طوسم 

زائرش را پای بوسم 

تا قدم را در سرایِ 

ضامن آهو کشیدم 

بی هوا بین حریمش 

نعرهء یا هو کشیدم 

مست گشتم روبرویِ

 گنبد و صحن امامم

 بستم احرامی که گفتم 

زائر بیت الحرامم 

شکر میدارم خدارا 

زائرم کوی رضا را

سر به سجده دیدم آنجا

خیل شاهان و گدا را

گر مهیا نیست من را 

طاق و فرش کعبه بوسم 

حاجی سلطان عشقم 

خادم دربار طوسم

دیدم آن نقاره خانه

نغمه ای از او گرفته

دم ز سلطان خراسان 

ضامنِ آهو گرفته

جمله شاهان و فقیران 

همرهِ نقّاره داران

از سرِ شب دم گرفته 

تا به وقتِ بامدادان

یا رضا جان یا رضا جان 

یا رضا جان یا رضا جان

?? 

 

??????????

پیشاپیش میلاد با سعادت امام رضا (ع) بر تمام مسلمانان مبارک باد


موضوعات: یاامام رضا
   سه شنبه 2 مرداد 1397نظر دهید »

 ✍امام 

خامنه ای فرمودند :

اسراییل۲۵ سال آینده را نخواهد دید 

 

یک نفر

 به تمسخر  نوشت : ?

 

«این گفته 

مثل این است که :?

 این آقا در قرن۲۱، فانوس را

 روشن کرده و با آفتابه آب به دستشویی برود»

 

یکی 

در جوابش نوشت?

 

زمانی افراد بی ایمان?

 مثل شما وقتی می گفتیم «مرگ بر شاه» و شعار می دادیم

 « ای شاه خائن آواره گردی   کشتی جوانان وطن بیچاره گردی » ،

 

 میگفتن ?

الآن رهبرتان درهیچ کشوری 

جا بهش نمی دهند حالا می خواهید

 شاهی را بیرون کنید که همه دنیا پشتیبان او هستند. ولی چی شد؟ 

 

همین ها  ?

زمانی که ما می گفتیم مرگ بر شوروی ، 

میگفتن شوروی پهناورترین کشور و بزرگترین ابر قدرت دنیاست شما از تهیه برقتان عاجز هستید می گویید بر شوروی؟

 

زمانی می گفتیم:?

 مرگ بر صدام ، می گفتند: کل دنیا پشتیبان صدام هستند وشما از تهیه سیم خادار و پوتین عاجزید، چگونه می خواهید صدام را نابود کنید ؟ بفرمایید چی شد؟

 

وقتی همه دنیا? 

در جنگ 33 روزه  به اسرائیل کمک کردند

  تا حزب الله را نابود کند، ولی امام خامنه ای بشارت نصرت و پیروزی به حزب الله داد. نتیجه این جنگ چی بود ؟

 

وقتی 

همه کشورهای غربی ،?

 عربی و اسرائیل دست به دست هم دادند تا سوریه را اشغال کنند و بشار اسد را سرنگون کنند .

 

 امام خامنه ای?

 در یک پیش بینی عجیب فرمودند:

 بشار می ماند و دشمنانش شکست می خورند.

 

 الان?

 کی رفته و کی مانده؟ 

داعش با این همه حمایت بین المللی به چه سرنوشتی دچار شده است؟ 

 

هزار چهارصد سال پیش هم?

 پیامبر در محاصره جنگ احزاب فرمودند:

 روم و ایران و یمن فتح می شود ، 

 

همان ?

اجداد شما گفتند:

 مسلمین از شکستن محاصره مدینه عاجز هستند ، 

میخواهند روم و ایران را شکست دهند ؟ 

 

شما 

ای خواهر یا برادر، ?

اشکال کارتان این است که به قدرت خدا ایمان ندارید 

   دوشنبه 1 مرداد 1397نظر دهید »

   #داستـــــــان_زیبا?

 

?در قدیم یک فردی بود در همدان به نام ” #اصغر آواره “

 

?اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرم کنی میکرد و اینقدر کارش درست  بود که همه شهر او را میشناختند…

?و چون کسی را نداشت و بیکس بود بهش می گفتند اصغر آواره!

انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود میرفت در اتوبوس برای مردم میزد و میخوند و شبها میرفت در بهزیستی میخوابید.

 

?تا اینجا داستان را داشته باشید!

 

✍در آن زمان یک فرد متدین و مومن در همدان به نام “آیت الله نجفی” از دنیا میره و وصیت کرده بوده اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است? بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند.?

?خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیبع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت….?

?حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج مولا حسین همدانی فاتحه ای بخوانم و برگردم.

?وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسالخانه میبردند! 

?کنجکاو شد و به سمت آنها رفت…

پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید؟

 

یکی از کارگران گفت این اصغر آواره است!

?تا اسم او را شنید فریادی از سر تاسف زد و گریست….

مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد اینطور ناله کردید؟!

?حاجی گفت: مردم این فرد را میشناسید؟ 

همه گفتند: نه! مگه کیه این؟

حاجی گفت: این همون اصغر آواره است.

?مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا میشناسیدش؟!

و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی….

گفت: سالها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر میرفت 

سوار اتوبوس که شدم دیدم…. وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد…

ترسیدم و گفتم: یا امام حسین (ع)، اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود ، اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمیذارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخواهم رسید… چه کنم؟!

?خلاصه از خجالت سرم را به پایین انداختم.

..

#اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد، زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری؟ چرا نمیزنی؟

گفت: من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) موسیقی ننواختم.?..

 

?خلاصه حرمت نگه داشت و رفت…

اونروز تو دلم گفتم: اربابم حسین (ع) برات جبران کنه،?

 حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشییع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانه ای بشود برای این امر؛

 

?خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انجام و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند…

 

این نمکدان حسیــ?ــن جنس عجیبی دارد❣

 

هر چقدر می شکنیم باز نمک میریزد??

 

        “یا حسین  ياحسین”

 

?⚜?⚜?⚜?⚜?⚜?

 

اسلام علیک یا اباعبدالله(ع)???????? 


موضوعات: نائب المهدی
   یکشنبه 31 تیر 1397نظر دهید »

1 ... 29 30 31 ...32 ... 34 ...36 ...37 38 39 ... 49

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
موضوعات