​❥دِلْـــــدٰادِه❥:

°•|🌿🌹

#شهید_امنیت

#فرمانده

#شهید_مرتضی_ابراهیمی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

💢 #قصه_شهادت
🔺فرمانده، بدون سلاح رفته بود صدای معترضان را بشنود…
 ◽️ #شهید_ابراهیمی می‌گفت باید مردم معترض بی‌گناه را از این صف جدا کرد، بدون سلاح، تأکید می‌کنم بدون سلاح بین جمع رفت.
◽️همین که می‌خواست با مردم هم صحبت شود، چند نفر محاصره‌اش می‌کنند، یک نفر تیر به پهلویش می‌زند. بعد چاقو به قلبش می‌زنند، وقتی خونین روی زمین می‌افتد و بی‌حال می‌شود یک نفر چاقو را توی سرش فرو می‌کند.
◽️آقا مرتضی فرمانده بود اما همیشه به پاسدار بودنش افتخار می‌کرد. فرماندهی که سربازِ سربازهایش بود. خودش جنوب شهری بود، شهریار زندگی می‌کرد. 
◽️زندگی ساده‌ای داشت، تغییرات قیمت و تورم را با پوست و گوشت و استخوان حس می‌کرد.
◽️اصلا آن روز به‌ خاطر همین، نامردها مجال حرف زدن به او ندادند و به وحشیانه‌ترین شکل او را به #شهادت رساندند. می‌ترسیدند حرفش باعث شود معترضان صف خود را جدا کنند و آنها لو بروند، تنها بمانند.
#شهادتت_مبارک_فرمانده

    🆔


موضوعات: حکمت
   پنجشنبه 30 آبان 1398نظر دهید »

⭕️خداوند عهده دارکار #حضرت_یوسف شد 

 

❄️پس قافله ای را نیازمند آب نمود تا اورا از چاه بیرون آورد 

 

❄️سپس عزیز مصر را نیازمند فرزند نمود تا اورا به فرزندی بپذیرد 

 

❄️سپس پادشاه را محتاج تعبیر خواب کرد تا اورا از زندان خارج کند 

❄️سپس همه مصریان را نیازمند غذا نمود تا او عزیز مصر شود

 

?اگر خدا عهده دار کارت شود ..همه عوامل خوشبختی را بدون اینکه احساس کنی برایت آماده میکند …

 

?فقط با صداقت بگو 

 

“افوضُ امری الی الله  انّ الله بصیر بالعباد  ”

 

? ظهور بسیار نزدیک است…


موضوعات: قسمت, توسل
   دوشنبه 27 مرداد 1399نظر دهید »

✿‍✵✨??<❈﷽❈>??✨✵✿‍

 

هـر شــ?ــب

??داستــــان‌هـــای

                   پنـــــدآمــــــوز??

 

┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄

 

ﺩﻭ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﺗﻮ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭﺷﻮﻥ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ

ﺑﺎ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻧﺪ

 

ﺍﻭﻟﯽ: «ﺩﯾﺸﺐ، ﺷﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﯽ

ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ چطور؟

 

ﺩﻭﻣﯽ: «ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺑﻮﺩ

ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﻇﺮﻑ ﺳﻪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺷﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺭﻓﺖ و افتاد رو تخت ﻭ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ!

ﺑﻪ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ؟

 

ﺍﻭﻟﯽ: ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﻪ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩ

ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﯾﻪ ﺩﻭﺵ ﻣﯽ‌ﮔﯿﺮﻡ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻟﺒﺎﺳﺎﺗﻮ ﻋﻮﺽ ﮐﻦ شام ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ

ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﮔﺸﺘﯿﻢ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﻣﻨﺰﻝ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﻤﻊ ﺭؤیایی ﮐﺮﺩ

 

از قرار، همسران این دو خانم نیز همکار هم بودند و داشتند درباره دیشب صحبت می‌کردند

 

ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭﻟﯽ: ﺩﯾﺮﻭﺯﺕ ﭼﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ؟

 

ﺷﻮﻫﺮ ﺩﻭﻣﯽ: ﻋﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ

ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺎﻡ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ

ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺑﻮﺩ؟

 

ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭﻟﯽ: ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺎﻡ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ، ﺑﺮﻕ ﺭﻭ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﺴﺎﺑﺸﻮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ

ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﺎﻡ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ، ﺷﺎﻡ ﻫﻢ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮔﺮﻭﻥ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ

 

ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﻕ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﻢ

 

 

✍ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﯽ:

گول شکل ظاهری زندگی دیگران رو نخورید

شاید شما خوشبخت‌تر از کسی هستید

که همیشه حسرت زندگیش رو دارید!

 

هيچ وقت نگو رسيدم ته خط

اگه هم احساس كردی رسيدی ته خط                

يادت بيار كه معلم كلاس اولت هميشه می‌گفت:

 

نقطه سر خط


موضوعات: رنگ خدائی, قسمت
   یکشنبه 26 مرداد 1399نظر دهید »

⭕️ روایتی بسیار زیبا

 

?"آیت الله مجتهدی تهرانی”

 

✅ #اخلاص_در_اعمال 

 

✨اگر یک مرتبه با اخلاص ازخدا بخواهید که شما را از آلودگی گناه پاک کند خدا می پذیرد باید مثل کودکی که اشک ریزان نزد پدر می رود و طلب بخشش میکند به محضر الهی رفت و عذر خواهی کرد.

 

✨وَ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الْعُیوبِ

خدایا مرا از عیب هایی که به آن مبتلا هستم پاک کن.

غیبت، ریا، تکبر، عجب، حسد و… این ها همه عیب هستند عمل معیوب مورد پذیرش درگاه الهی نیست

 

?روایت:

 

?اعمال ما باید از هفت آسمان بالا برود و در هر آسمانی برای هر عیبی می گویند « قف » به معنی « ایست ».

 

?ماموران الهی در آسمان اول به نامه عمل ما نگاه می کنند و اگر دیدند امروز من غیبت کرده ام می گویند: بروید و « اضربوا هذا العمل بوجه صاحبه » این عمل را بر صورت صاحب آن بزنید و عمل در آسمان اول متوقف می شود،

 

?عمل بعضی ها از آسمان اول می گذرد چون اهل غیبت نبودند، ولی باز ملائکه آسمان دوم می گویند « قف » عمل را بررسی می کنند و متوجه می شوند که این شخص «عجب» داشته است،

 

?بعض دیگر اهل عجب هم نبوده اند و عمل به آسمان سوم می رسد و باز دستور به توقف می دهند و اگر آن شخص اهل « حسد » نبود به آن عمل اجازه می دهند که به آسمان چهارم برود

 

?در آنجا برای رذیله « تکبر » عمل را متوقف می کنند، اگر اهل مراقبت نباشیم اموری مانند؛ ریاست، ثروت و علم، تکبر می آورند

 

☀️یکی از ایستگاه ها توقف می کنی تا ببینند آیا این عملت از روی ریا بوده یا نه!

 

?حکایت:

دلّاکی عالمی را کیسه می کشید و در حین کیسه کشیدن از عالم پرسید: ریا یعنی چه؟

 

?آن عالم گفت: همین که کیسه می کشی و می خواهی چرک های مرا به من نشان بدهی تا پول بیشتری بگیری، همین نشان دادن عمل را ریا می گویند ( قدیم تر ها وقتی کیسه می کشیدند، اگر چرک بیشتری در می آوردند انعام بیشتری می گرفتند و این عالم می خواست با زبان خود این دلّاک با او حرف بزند )

 

✅خلاصه هر آسمانی، عمل را از یک جهت بررسی می کند [1]

 

?خدایا از تو می خواهیم بحق این ماه عزیز اعمال ما را قبول کنی و اگر دنبال عمل خالصی مثل اعمال امیر المومنین می گردی این حسرتی است که بر دل می ماند!.

 

?بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68   ج‏1 ص  253 (خلاصه شده)

 

 

   یکشنبه 26 مرداد 1399نظر دهید »

گاهی خودمان را به روز رسانی کنیم❗️

 

 

به روز رسانی را که فقط برای انواع

بازی‌ها، نرم افزارها و برنامه‌های کامپیوتری نگذاشته‌اند

 

گاهی هم آدم باید افکارش را به روز کند!

طرز فکرش را ارتقا بدهد

حال و هوایش را تازه کند

 

مثلاً دور بریزد تمام خاطراتی را که تکرارشان چیزی به جز غم و اندوه  ندارد

 

رها کند بعضی وابستگی‌ها را

که حال و روزش را به هم می‌ریزند

افسوس‌ها را 

غصه‌ها را

نگرانی‌ها را

و تمام تلخی‌هایی که بوی کهنگی گرفته‌اند

 

گاهی باید یک گوشهٔ دنج نشست

زندگی را نو کرد و یک #مـن تازه ساخت

با باورهایی جدید

و افکاری رو به رشد

 

بـاور کـن 

لازم است هر از گاهی خـودمـان را هم 

“به روز رسانی” کنیم!

 

 

                 


موضوعات: خروج, شست وشوی دل
   یکشنبه 26 مرداد 1399نظر دهید »

? روز مباهله

 

? روز بیست وچهارم ذی‌حجّة روزى است که رسول خدا(ص) با نصاراى نجران مباهله کردند و پیش از مباهله عبا بر دوش مبارک گرفتند و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین(ع) را زیر عبا جا دادند و فرمودند: 

«پروردگارا! هر پیامبرى را اهل بیتی بوده، که مخصوص‌ترین خلق نسبت به او بودند. خدایا! اینان اهل بیت منند، از ایشان شک و گناه را برطرف ساز و پاک کن ایشان را پاک کردنى کامل.» 

 

? پس جبرائیل نازل شد، و آیه تطهیر را در شأن ایشان فرود آورد. آنگاه رسول خدا(ص) آن چهار بزرگوار را براى مباهله به بیرون بردند. چون نگاه نصارى بر ایشان افتاد و حقیقت آن حضرت و آثار نزول عذاب را مشاهده کردند، جرئت بر مباهله را از دست داده، و استدعاى مصالحه و قبول جزیه کردند.

 

? در این روز حضرت امیرالمؤمنین(ع) در حال رکوع، انگشتر خود را به سائل دادند و آیه «انّما وليكم اللّه» در شأن آن حضرت نازل گشت.

 

#مباهله


موضوعات: مهجور, خروج
   جمعه 24 مرداد 1399نظر دهید »

1 ... 6 7 8 ...9 ... 11 ...13 ...14 15 16 ... 49

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
موضوعات