​❥دِلْـــــدٰادِه❥:

°•|🌿🌹

#شهید_امنیت

#فرمانده

#شهید_مرتضی_ابراهیمی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

💢 #قصه_شهادت
🔺فرمانده، بدون سلاح رفته بود صدای معترضان را بشنود…
 ◽️ #شهید_ابراهیمی می‌گفت باید مردم معترض بی‌گناه را از این صف جدا کرد، بدون سلاح، تأکید می‌کنم بدون سلاح بین جمع رفت.
◽️همین که می‌خواست با مردم هم صحبت شود، چند نفر محاصره‌اش می‌کنند، یک نفر تیر به پهلویش می‌زند. بعد چاقو به قلبش می‌زنند، وقتی خونین روی زمین می‌افتد و بی‌حال می‌شود یک نفر چاقو را توی سرش فرو می‌کند.
◽️آقا مرتضی فرمانده بود اما همیشه به پاسدار بودنش افتخار می‌کرد. فرماندهی که سربازِ سربازهایش بود. خودش جنوب شهری بود، شهریار زندگی می‌کرد. 
◽️زندگی ساده‌ای داشت، تغییرات قیمت و تورم را با پوست و گوشت و استخوان حس می‌کرد.
◽️اصلا آن روز به‌ خاطر همین، نامردها مجال حرف زدن به او ندادند و به وحشیانه‌ترین شکل او را به #شهادت رساندند. می‌ترسیدند حرفش باعث شود معترضان صف خود را جدا کنند و آنها لو بروند، تنها بمانند.
#شهادتت_مبارک_فرمانده

    🆔


موضوعات: حکمت
   پنجشنبه 30 آبان 1398نظر دهید »

✿‍✵✰ هـر شــ?ــب یـــڪ ✰✵✿‍

         ↯‌ داســــتــان مـعـنـــوی ↯

 

 

┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄

 

یکی از دوستان تعریف می‌کرد

می‌گفت وسط بیابون بنزین تموم کردیم

خانوادم تو ماشین بودند 

هوا خیلی گرم بود تقریباً نزدیک ظهر

گالن چهار لیتری رو برداشتم اومدم کنار ماشین وایسادم شروع کردم به دست بالا کردن واسه ماشین‌هائی که به سرعت از کنارم رد می‌شدند

 

ساعتی گذشت و کسی نایستاد

کلافه شده بودم

از من بدتر زن و بچه‌هام تو ماشین

خیلی از این وضعیت شاکی بودند 

 

بازم سعی خودم رو کردم ولی بازم فایده نداشت 

یک دفعه فکری به ذهنم رسید 

سرم رو از شیشه داخل ماشین کردم

و به خانومم گفتم بچه شیرخوارم رو بده 

پرسید میخوای چیکار کنی 

گفتم مگه نمی‌بینی کسی نگه نمیداره بهمون بنزین بده شاید به خاطر بچه نگه دارند 

 

به محض اینکه بچه رو بغل گرفتم دیدم یه ماشین هجده چرخ منو که دید به سرعت نگه داشت و به سرعت پایین پرید و با یه کلمن آب به سمت ما دوید، نفس زنان گفت چی شده؟ بچه تشنشه؟

 

گفتم نه دو ساعتی هستش اینجا ایستادیم برای بنزین، دیدم کسی نگه نمیداره بچه رو بغل کردم 

 

دوستم می‌گفت دیدم اشک تو چشم‌های راننده حلقه زده، گفت مرد حسابی تو که میدونی ما شیعه ها به اینجور صحنه ها حساسیم چرا با دل ما بازی میکنی و نشست کنار ماشین

 

من و خانوادم دیگه حالمون رو نفهمیدیم

و شروع به گریه کردیم

 

نمیدونم چند تا ماشین نگه داشتند

تا ببینند چه اتفاقی افتاده 

 

ولی همینو میدونم هیچ وقت، هیچ وقت دیگه اون لحظه روضه رو یادم نمیره 

 

لحظه‌ای که امام نگاه کرد

دید گوش تا گوش ??

 

یاعلی اصغرامام حسین (ع )

   چهارشنبه 5 شهریور 1399نظر دهید »

✿‍✵✰ هـر شــ?ــب یـــڪ ✰✵✿‍

         ↯‌ داســــتــان مـعـنـــوی ↯

 

 

┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄

 

پاسخ امام زمان عج به علامه بحرالعلوم

در مورد علت این همه پاداش برای

گریه بر امام حسین علیه‌السلام

 

علامه بحرالعلوم ره به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد، در بين راه راجع به اين مسئله كه گريه بر امام حسين علیه‌السلام گناهان را می‌آمرزد فكر می‌كرد

 

همان وقت متوجه شد كه شخص عربی كه

سوار بر اسب است به او رسيد و سلام كرد

بعد پرسيد: جناب سيد درباره چه چيز

به فكر فرو رفته‌ای و در چه انديشه‌ای؟

اگر مساله علمی است بفرمائيد

شايد من هم اهل باشم؟

 

سید بحرالعلوم فرمود:

در اين باره فكر می‌كنم كه چطور می‌شود

خدای تعالی اين همه ثواب به زائرين

و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء علیه‌السلام می‌دهد!

 

مثلاً در هر قدمی كه در راه زيارت برمی‌دارد ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته می‌شود!

و برای یک قطره اشک تمام گناهان صغيره

و كبيره‌اش آمرزيده می‌شود؟!

 

آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن !

من برای شما مثالی می‌آورم تا مشكل حل شود

 

سلطانی بـه همراه درباريان خود به شكار می‌رفت، در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد

و به سختی افتاد و بسيار گرسنه شد

خيمه‌ای را ديد و وارد آن خيمه شد.

 

در آن سياه چادر، پير زنی را با پسرش ديد

آنان در گوشه خيمه بز شيردهی داشتند و از راه مصرف شير اين بز زندگی خود را می‌گرداندند

 

وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند

ولی بخاطر پذيرايی از مهمان آن بز را سر بريده و كباب كردند زيرا چيز ديگری برای پذيرايی نداشتند

 

سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد از ايشان جدا شد و به هر طوری كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را برای اطرافيان نقل كرد

 

و از ايشان سؤال كرد:

اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازی پيرزن و فرزندش را داده باشم چه عملی بايد انجام بدهم؟

یكی از حضار گفت:

به او صد گوسفند بدهيد

ديگری كه از وزراء بود گفت:

صد گوسفند و صد اشرفی بدهيد

يكی ديگر گفت:

فلان مزرعه را به ايشان بدهيد

 

سلطان گفت: هر چه بدهم كم است

زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده‌ام

چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند

من هم بايد هر چه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود

 

بعد سوار عرب به سيد فرمود:

حالا جناب بحرالعلوم

حضرت سيدالشهداء علیه‌السلام هر چه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد

 

پس اگر خداوند بـه زائرين و گريه‌كنندگانش آن همه اجر و ثواب بدهد نبايد تعجب نمود

چون خدا كه خدائيش را نمی‌تواند

به سيدالشهداء علیه‌السلام بدهد

پس هر كاری كه می‌تواند انجام می‌دهد

يعنی با صرف نظر از مقامات عالی خودش

به زوار و گریه‌كنندگان آن حضرت

درجاتی عنايت می‌كند

 

در عين حال اينها را جزای كامل برای

فداكاری آن حضرت نمی‌داند

 

چون شخص عرب اين مطالب را فرمود

از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد

 

 

?کمال الدين، صفحه۱۱۹، سوال۱۱

 

 

─┅─═इई???ईइ═─┅─

 

          

   سه شنبه 4 شهریور 1399نظر دهید »

?در شفای از سرطان?

 

✨نقل است که مرحوم حضرت آیت الله بهجت (ره) برای بیماری که مبتلی به سرطان شده بود این نسخه را تجویز نمودند :

?مبلغی پول برای صدقه از طرف مریض بدهند سپس آب زمزم را با تربت سید الشهداء مخلوط کرده و به مریض به قصد شفا داده تا هر روز مقداری از آن را بیاشامد 

 

✨و نیز بسیاری از مستمندان را نیز اطعام داده و هر چه که می توانند صدقه بدهند و به افراد متعدد بسپارند که برای بهبودی بیمار دعا کنند

?بعد از این سفارشات بیمار به مدت سه روز به مشهد مقدس رفته در این ایام حالات روحانی و معنوی بسیاری به ایشان دست می دهد . 

 

✨مریض پس از بازگشت بسیار خوب شد به طوری که پزشک معالج ایشان گمان می کرد که مریض عمل جراحی نموده است

 

 ?فریادگر توحید ص ۲۰۶ و ۲۰۸

 

 


موضوعات: رحمت واسعه, امید
   جمعه 31 مرداد 1399نظر دهید »

 آیت الله بهجت(ره):

 

«در زمان پهلوی که تشکیل روضه‌خوانی ممنوع بود، مردم در مسجدی اجتماع کرده بودند. از قضا پاسبانی از پنجره مسجد سری به مسجد کشید. مردم همه وحشتناک به سوی او نگاه میکردند، در این حال آقای بالای منبر فرمود: اگر به اندازه ترس از پاسبان، از خدا می‌ترسیدیم، کار ما امروز به اینجا نمیکشید!»

 

?رحمت واسعه/ص۱۹۶

 


موضوعات: آرامش, رحمت واسعه
   چهارشنبه 29 مرداد 1399نظر دهید »

?✿✵راه‌هـای ایجـاد آرامـش✵✿?

 

 

┉•?<❈?<❈>?❈>?•┉

 

 

① جلوی گریه خود را نگیرید

و گهگاهی گریه کنید

 

 

② دست کم روزی پانزده دقیقه را در سکوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و نیز چیزهایی که دارید فکر کنید

 

 

③ وقتی احساس می‌کنید که سرتان پر از فکرهای جور و واجور است و جای خالی در آن نیست، با قدم زدن آنها را پاک کنید

 

 

④ آرامش را از کودکان بیاموزید، ببینید که چگونه در همان لحظه‌ای که هستند

زندگی می‌کنند و لذت می‌برند

 

 

⑤ از همان که هستید راضی باشید، در این صورت احساس آرامش بیشتری می‌کنید

با حرکات آرام و صحبت کردن شمرده

احساس آرامش را به جمع منتقل کنید

 

 

⑥ هر چه اکسیژن بیش‌تری به شما برسد

آرام‌تر خواهید شد، خوب است در محل کار

و زندگی خود گیاهی نگه دارید

 

 

⑦ سرعت حرکت شما با احساستان

رابطه‌ای مستقیم دارد، آرام راه بروید

و حرکات بدن خود را آرام‌تر کنید

طولی نمی‌کشد که آرام خواهید شد

گاهی می‌توانید برای رسیدن به آرامش

دراز بکشید، عضلات خود را شل کنید

و به هیچ چیز فکر نکنید

 

 

⑧ راحتی، یکی از عناصر مهم آرامش است، مثل دمای مناسب، صندلی راحت و لباس و کفش راحت، لباس‌های گشاد و راحت، باعث ایجاد راحتی و احساس آرامش می‌شود

درآوردن کفش‌ها به کاهش فشار عصبی

کمک می‌کند

 

 

⑨ هر چند وقت یک بار ساعتتان را باز کنید و خود را از فشار زمان نجات دهید

 

 

⑩ هوای دریا، آب شور و صدای امواج

همگی باعث آرامش می‌شوند

مسافرت به سواحل دریا را فراموش نکنید

تماشای ماهی‌ها مثل خیره شدن به دریا

در شما ایجاد آرامش می‌کند

زیرا ماهی‌ها آرام شنا می‌کنند و آرام تنفس می‌کنند

 

 

⑪ یکی از مهم‌ترین مهارت‌ها در آرام بودن، فکر نکردن به مسائل کوچک است، دومین مهارت، کوچک شمردن تمام مسائل است

 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

 

⑫ مهم نیست که با شما مؤدبانه برخورد کنند یا نه، برخورد مؤدبانه شما، باعث ایجاد آرامش و احساس خوبی در شما خواهد شد

 

 

⑬ افراد آرام به خود می‌گویند که برای تغییر گذشته کاری نمی‌توان کرد، آنگاه از فکر ادامه زندگی لذت می‌برند.

 

 

‌─┅─═इई???ईइ═─┅─

 

                


موضوعات: توسل, آرامش
   سه شنبه 28 مرداد 1399نظر دهید »

1 ... 5 6 7 ...8 ... 10 ...12 ...13 14 15 ... 49

فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31
جستجو
موضوعات